رمان «بار هستی» آخرین اثر میلان کوندرا، نویسنده اهل چک است. داستان این کتاب ماجرای تفکر و کاوش دربارهی زندگی انسان و تنهایی او در جهان است، جهانی که در واقع دامی بیش نیست و بشر مغرور و سرگردان در ریسمانهای به هم تنیده آن تلاش میکند. برداشت فلسفی و زبان نافذ کتاب، از همان آغاز خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر روبهرو می کند و به تفکر وا میدارد. شخصیتهای رمان با بیان احساسات، اگرچه شخصیتهای کتاب واقعی نیستند، از انسانهای واقعی، بهتر درک و احساس میشوند. کوندرا در توصیف قهرمانان خود مینویسد: شخصیتهای رمانی که نوشتهام، امکانات خود من هستند که تحقق نیافتهاند. بدین سبب تمام آنان را هم دوست دارم و هم هراسانم میکنند. آنان هر کدام از مرزی گذر کردهاند که من فقط آنها را دور زدهام. آنچه مرا مجذوب میکند، مرزی است که از آن گذشتهام- مرزی که فراسوی آن خویشتن من وجود ندارد. تفکرات و رویاهای خود، موقعیت انسان را در برابر چشمان ما به نمایش گذاشته و تلخ کامیها و سرخوردگیهایش را نشان میدهد.
فقط «اتفاق» است که آن را میتوان به عنوان یک پیام تفسیر کرد. آنچه برحسب ضرورت روی میدهد، آنچه که انتظارش میرود و روزانه تکرار میشود چیزی ساکت و خاموش است. تنها «اتفاق» سخنگو است و همه میکوشند آن را تعبیر و تفسیر کنند، همان گونه که کولیها در ته یک فنجان برای اشکالی که اثر قهوه به جای گذارده است، تعبیراتی میتراشند.
کلودروا نویسندهی مشهور فرانسوی رمان کوندرا را «کتابی عظیم» توصیف میکند که چشم به آینده بشر دارد و مینویسد: «در بهشت رمان نویسان بزرگ هنری جیمز- با اندکی حسادت- رمان کوندرا را ورق میزند و سر به علامت تایید تکان میدهد.»
این کتاب را پرویز همایون پور به فارسی روان ترجمه کرده است و انتشارات قطره آن را به چاپ رسانده است.